جوان آنلاین: در حالی که تنها چند ساعت تا اجرای حکم قصاص باقی مانده بود، آخرین جلسه صلح و سازش با حضور زن محکوم به قتل همسرش و نماینده اولیایدم در دادسرای امور جنایی تهران برگزار شد؛ جلسهای پر از اشک، التماس و امید که سرنوشت این زن را به تصمیم نهایی اولیایدم، درست پیش از طلوع آفتاب و پای چوبهدار گره زد.
قبل از ظهر دیروز، سهشنبه بیستوپنجم آذرماه، جلسه صلح و سازش با حضور زن جوانی که چهار سال پیش همسرش را به قتل رساندهبود و نماینده اولیایدم، در دادسرای امور جنایی تهران برگزار شد. این جلسه در حالی تشکیل شد که قرار است حکم قصاص این زن، امروز چهارشنبه، در زندان قزلحصار کرج اجرا شود.
نامهای برای آخرین امید
پس از اعلام زمان اجرای حکم، متهم با نگارش نامهای خطاب به قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران، درخواست کرد با برگزاری جلسهای دیگر و پا درمیانی دستگاه قضایی، رضایت اولیایدم جلب شود. پیش از این، واحد صلح و سازش چندین جلسه با اولیایدم برگزار کردهبود، اما این تلاشها نتیجهای در پی نداشت و به همین دلیل، جلسه دیروز به عنوان آخرین فرصت صلح برگزار شد.
آغوشی که بوی دلتنگی میداد
ساعت ۱۰ صبح، زن جوان با همراهی دو مأمور زندان وارد دادسرا شد. هنوز قدمهایش به اتاق سرپرست دادسرا نرسیده بود که دختری ۱۰ ساله و پسری نوجوان به سویش دویدند و او را در آغوش گرفتند.
هقهق گریهها فضا را پر کرد؛ فرزندانی که چهار سال بود آغوش مادر را ندیده بودند، آمدهبودند شاید دل پدربزرگ و مادربزرگ را نرم کنند و مادرشان را از چوبهدار نجات دهند.
اما وقتی فهمیدند اولیایدم نیامدهاند و تنها عمویشان در جلسه حاضر است، نگرانی در چهرههای کوچکشان موج زد.
قاضی از شیرینی بخشش گفت
جلسه با سخنان قاضی محمد شهریاری آغاز شد. او از برادر مقتول خواست به خاطر رضای خدا و آینده فرزندان، از حق قصاص گذشت کند. قاضی به آثار معنوی و مادی گذشت اشاره کرد و از آرامشی که خداوند نصیب صاحبان گذشت میکند و گفت بسیاری از خانوادهها پس از اجرای حکم قصاص دچار پشیمانی میشوند.
اشتباه کردم... به من زندگی دوباره بدهید
پس از پایان صحبتهای قاضی، زن جوان با چشمانی اشکبار به پای برادر شوهرش افتاد و با صدایی لرزان گفت: «اشتباه کردم و پشیمانم. به خاطر دخترم و پسرم مرا ببخشید.»
او با اشاره به سختیهای دوران زندان و مشکلاتی که فرزندانش در این سالها تحمل کردهاند، از اولیایدم خواست به او فرصت دوبارهای برای زندگی بدهند تا بتواند گذشته را جبران کند.
تصمیمی که به فردا موکول شد
در پاسخ، برادر مقتول اعلام کرد تصمیم نهایی با پدر و مادرش است و او تنها برای حضور در جلسه آمدهاست. به گفته او، پدر و مادر مقتول فردا و در زمان اجرای حکم تصمیم خواهند گرفت که قصاص انجام شود یا از آن گذشت کنند.
ما را دوباره یتیم نکنید
پس از این صحبتها، دختر و پسر متهم به سوی عمویشان رفتند و از او خواستند به مادرشان فرصت دوبارهای برای زندگی بدهد. آنها با گریه میگفتند که نمیخواهند دوباره یتیم شوند. دختر ۱۰ ساله با صدای بلند گفت اگر حکم مادرش اجرا شود، دیگر توان ادامه زندگی را نخواهد داشت. او گفت حالا که پدر ندارم مادرم را به من ببخشید، چون تحمل بدون پدر و مادر برای من سخت است و بدون آنها میمیرم.
انتظار تا سحرگاه
در پایان جلسه، اعضای خانواده زن جوان که در محل حضور داشتند، با چشمانی اشکبار نظارهگر بودند و التماس کردند، اما تصمیم نهایی به روز اجرای حکم موکول شد و جلسه صلح و سازش بدون نتیجه پایان یافت. زن جوان دوباره به زندان منتقل شد تا سحرگاه امروز در زندان قزلحصار کرج حاضر شود. اکنون سرنوشت او به تصمیم پدر و مادر مقتول گره خوردهاست؛ تصمیمی که پیش از طلوع آفتاب مشخص خواهد شد.
آغاز ماجرا
آبانماه سال ۱۴۰۰ مرد جوانی به نام پیمان در حالی که حال عمومی مناسبی نداشت، از سوی همسر و مادرش به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل شد. خانواده او اعلام کردند پیمان در خانه دچار درد شدید در ناحیه قفسه سینه شده و ناگهان حالش رو به وخامت گذاشته است.
با وجود تلاش تیم پزشکی، مرد جوان جان خود را از دست داد. در آن زمان همسر، پدر و مادر پیمان شکایتی مطرح نکردند و گفتند او پیش از این نیز چند بار دچار بدحالی و به مراکز درمانی منتقل شدهبود. پزشکان علت اولیه مرگ را ایست قلبی اعلام کردند و به همین دلیل، مجوز دفن صادر شد. پیکر پیمان نیز در زادگاهش، یکی از شهرهای غربی کشور، به خاک سپرده شد.
۲ سال سکوت؛ راز مرگ ناگهان فاش شد
پس از این حادثه، همسر پیمان به همراه دختر و پسرش در تهران زندگی میکرد و مادر و پدر پیمان هر از گاهی برای دیدن نوههایشان به تهران میآمدند.
دو سال از مرگ پیمان گذشته بود که در جریان یکی از این سفرها، همسایه خانواده پرده از رازی هولناک برداشت. این زن به مادر پیمان گفت که عروسش با مرد غریبهای در ارتباط است. به گفته همسایه، زمانی که پیمان زنده بوده و به مأموریت میرفته، مرد جوانی به خانه آنها رفتوآمد داشته و پس از مرگ پیمان نیز همین ارتباط ادامه یافتهاست.
شکایت مادر و ورود پلیس جنایی
با شنیدن این حرفها، مادر پیمان به دادسرای امور جنایی تهران مراجعه کرد و با اعلام شکایت، مرگ پسرش را مشکوک دانست. او احتمال داد عروسش با همدستی مرد غریبهای که به خانه رفتوآمد داشته، پسرش را به قتل رساندهباشد. مادر پیمان از قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل، درخواست نبش قبر کرد. با ثبت این شکایت، تیمی از کارآگاهان به دستور بازپرس جنایی تحقیقات خود را آغاز کردند.
کشف رابطه پنهانی و نبش قبر
بررسیها نشان داد زن جوان به نام پروین، پیش از فوت همسرش با مردی به نام شهروز ارتباط داشته و این ارتباط پس از مرگ پیمان نیز ادامه یافتهاست.
با به دست آمدن این اطلاعات، دستور نبش قبر صادر شد و جسد پیمان برای بررسیهای تخصصی به پزشکی قانونی انتقال یافت. گزارش پزشکی قانونی علت مرگ را مسمومیت دارویی اعلام کرد؛ گزارشی که فرضیه جنایت را تقویت کرد.
بازداشت متهمان و اعتراف
در ادامه، پروین و شهروز بهصورت نامحسوس تحتنظر قرار گرفتند و پس از تکمیل تحقیقات، هر دو به اتهام قتل پیمان بازداشت شدند.
متهمان ابتدا منکر ارتکاب جرم بودند، اما در ادامه پروین لب به اعتراف گشود و به قتل شوهرش اعتراف کرد. پس از او، شهروز نیز نقش خود را در این جنایت پذیرفت.
اعترافات تکاندهنده
پروین در اعترافاتش گفت: «زندگی بدی با همسرم نداشتم، اما کمکم اختلافها شروع شد. اختلافها بیشتر شد تا اینکه در اینستاگرام با مردی به نام شهروز که کابینتساز بود، آشنا شدم. با او درد دل میکردم و او هم همدردی میکرد. کمکم به او دل بستم و فکر کردم میتواند مرا از این زندگی نجات دهد.»
او ادامه داد: «به فکر از بین بردن شوهرم افتادم، اما راهی بلد نبودم. شهروز گفت راهی میداند که کسی به مرگ شوهرم مشکوک نشود. دارویی تهیه کرد و گفت آن را در چای یا دمنوش شوهرم بریزم. من هم این کار را کردم و کمکم حال پیمان بد شد تا اینکه آخرین بار در بیمارستان جان باخت.»
حکم دادگاه و پایان پرونده
پس از تکمیل تحقیقات، پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. اولیایدم برای عاملان قتل درخواست قصاص کردند.
قضات دادگاه، پروین را به اتهام مباشرت در قتل عمد به قصاص محکوم کردند و شهروز نیز به اتهام معاونت در قتل عمد به حبس محکوم شد. حکم قصاص پس از تأیید در دیوان عالی کشور، برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد.
بر اساس این حکم، زن جوان قرار است سحرگاه امروز پای چوبه دار برود؛ پایان این پرونده با توجه به جلسات صلح و سازشی که برگزار شده به تصمیم پدر و مادر مقتول بستگی دارد که زن جوان قصاص شود یا به زندگی دوباره برگردد.